automn

براي يادگيري نويسندگي جاي درستي را انتخاب كرديد

automnRight
social
about درباره وبلاگ
# موضوعات
#

براي يادگيري نويسندگي جاي درستي را انتخاب كرديد

چگونه می توان برای جذب مخاطب دیالوگ های تاثیرگذار نوشت؟

يکشنبه سیم 9 1399

اگر ما به یک مکالمه واقعی گوش فرا دادیم و سعی کردیم آن را به زبان بیاوریم ، به زودی متوجه خواهیم شد که گفتگوی حاصل در سطح داستانی شکست می خورد. مکالمات واقعی پر از وقفه ، جملات ناتمام و ناسازگاری است. کلید نوشتن گفتگوی موثر حفظ اصالت مکالمه واقعی است اما نه به قیمت تسلط و شفافیت. اما چگونه این امر عملی می شود؟



برای صدا دادن به شخصیت های خود ، ضروری است که آنها را عمیقا بشناسید.

1. شخصیت های خود را به خوبی بشناسید.


برای صدا دادن به شخصیت های خود ، ضروری است که آنها را عمیقا بشناسید - شخصیت ، منشا ، سن ، تحصیلات ، حرفه ، زمانی که در آن زندگی می کنند و غیره. همه این اطلاعات سرنخ های لازم را برای درک چگونگی شخصیت شما فراهم می کند. شخصیت ها صحبت می کنند تا جایی که این کار را ضروری نمی دانید ، سعی کنید تفاوت های لهجه ای بین شخصیت های شما یا ویژگی های بیان آنها را به تصویر نکشید زیرا خوانندگان خواندن کتابی را که مملو از جملات غلط املایی یا کلمات غیرقابل رمزگشایی است ، طاقت فرسا می کنند.


2. نقش شخصیت های خود را بازی کنید.


وقتی دیالوگ وارد می کنید ، سعی کنید نقش شخصیت های خود را بازی کنید و مکالمات آنها را انجام دهید. با خیال راحت این کار را با صدای بلند انجام دهید (به همین دلیل است که من فقط سالها می توانستم فقط در خلوت بنویسم) اگر بازیگر کارهای خود شوید و آنها را همانطور که می نویسید اجرا کنید ، نه تنها تولید گفتگوی موثر را آسان تر می کنید ، بلکه حرکات و عملکردهایی را که یک گفتگوی خاص به آن نیاز دارد ، کشف خواهید کرد.


3. پویا باشید.


اگر جملات کوتاه را به جای جملات طولانی انتخاب کنید ، گفتگوی شما بهتر جریان می یابد ، همیشه بعد از مداخله شخصیت فعل را شامل نمی شود ، خلاصه ، پویا باشید و سرعت داستان خود را حفظ کنید. این بدان معنا نیست که شما مجاز نیستید مداخلات طولانی تر یا پیچیده تری را به گفتگوی خود اضافه کنید ، اما بهتر است این کار را فقط به عنوان یک استثنا انجام دهید.


 


بیایید عصاره ای از مکالمه را از راهنمای Hitchhicker برای کهکشان ، نوشته داگلاس آدامز در نظر بگیریم:




  "وحشت نکنید."


  "من وحشت نمی کنم!"


  "بله ، شما هستید."


  "خوب ، بنابراین من وحشت زده ام. چه کار دیگه ای باید انجام بدم؟"


  "شما فقط با من آمده اید و اوقات خوبی را سپری می کنید. کهکشان مکانی جالب است. شما باید این ماهی را در گوش خود داشته باشید. "


4- توضیح ندهید - به جلو بروید.


برای توضیح هر عملی که باید درک شود از گفتگو استفاده نکنید. یک شخصیت شرور که پلان پلیدی را نقطه به نقطه افشا می کند فقط در هجوها ظاهر می شود. اگر خوانندگان برای درک این که داستان شما در مورد چیست ، به چنین توضیحات کاملی نیاز دارند ، ممکن است لازم باشد که آن را اصلاح کنید.




برای شفاف سازی مواردی که همه شخصیت های درگیر گفتگو از قبل می دانند (یا مواردی که هیچ یک از آنها درباره آنها نپرسیده اند) از گفتگو استفاده نکنید. همیشه از خود بپرسید که آیا جملات موجود در گفتگوی شما در زمینه استفاده از آنها ضروری هستند یا خیر و مطمئن شوید که طبیعی به نظر می رسند.




این قطعه گفتگوی داگلاس آدامز مثال خوبی است:




فورد گفت: "متأسفانه من بیش از آنچه در نظر داشتم روی زمین گیر کردم." "من یک هفته آمدم و پانزده سال گیر کردم. من در وهله اول به آنجا رسیدم زیرا با یک تیزر متناسب شدم. تیزرها معمولاً بچه های ثروتمندی هستند و کاری ندارند. آنها به اطراف می گردند و به دنبال سیاره هایی هستند که هنوز ارتباط بین ستاره ای برقرار نکرده اند و آنها را به صدا در می آورند. آنها نقطه ای منزوی را با تعداد بسیار کمی از مردم در اطراف پیدا می کنند ، سپس توسط شخصی فقیر که هرگز هیچ کس باور نخواهد کرد فرود می آیند و سپس با آنتن های احمقانه روی سر خود و صداهای بوق-بوق ، جلوی او بالا و پایین می روند. بلکه کودکانه است. "


  


و متفاوت از این است:




فورد گفت: "متأسفانه من بیش از آنچه در نظر داشتم روی زمین گیر کردم." "من یک هفته آمدم و پانزده سال گیر کردم."


"اما چطور شد که در وهله اول به آنجا رسیدید؟"


"آسان است ، من با یک تیزر بلند شدم."


"یک تیزر؟"


"آره"


"خطا ، چیست ..."


"یک تیزر؟ تیزرها معمولاً بچه های ثروتمندی هستند و کاری ندارند. آنها به اطراف می گردند و به دنبال سیاره هایی هستند که هنوز ارتباط بین ستاره ای برقرار نکرده اند و آنها را وزوز می کنند. "


"وزوزشان می کنی؟" آرتور احساس کرد که فورد از سخت کردن زندگی برای او لذت می برد.


فورد گفت: "بله ، آنها آنها را صدا می کنند. آنها نقطه ای منزوی را با تعداد بسیار کمی از مردم در اطراف پیدا می کنند ، سپس توسط شخصی فقیر که هرگز هیچ کس باور نخواهد کرد فرود می آیند و سپس با آنتن های احمقانه روی سر خود و صداهای بوق-بوق ، جلوی او بالا و پایین می روند. بلکه کودکانه است. "


5- هر چند وقت یک بار قطع کنید.


با ذکر مثال از گفتگوی فوق ، وقفه ها روش خوبی برای واقع بینانه و پویا کردن آن است. سوالات و نظرات را در گفتگوی خود وارد کنید تا مکالمه روان تر شود.


6. شخصیت های خود را تردید کنید.


گفتگو باید زندگی درون شخصیت های شما را انتقال دهد - خلق و خوی آنها ، نحوه تغییر عقیده و عکس العمل های آنها در هنگام احساس خوشبختی ، بلاتکلیف ، عصبانی یا آزرده خاطر ، و غیره. یک بار دیگر ، نقش هر یک از شخصیت های خود را بازی کنید و چه نوع احساساتی را هنگام صحبت از خود نشان می دهند. با این کار بهترین کلمات را برای بیان پیدا خواهید کرد آنچه شخصیت های شما فکر می کنند و احساس می کنند.


7. هر گفتگو را مهم جلوه دهید.


مانند هر عنصر روایی دیگر ، وقتی دیالوگ استفاده می شود ، باید به این دلیل باشد که بهترین راه برای ارائه قسمت خاصی از داستان است. بنابراین اگر گفتگویی می نویسید ، آن را با نوعی هدف انجام دهید - عمل داستان را توسعه دهید ، تغییر روحیه یکی از شخصیت های خود را بیان کنید ، تعارض را وارد کنید ، و غیره.


8- گفتگو را با عمل قطع کنید.


فراموش نکنید که وقتی صحبت می کنیم ، هنوز ساکن نیستیم. ما مانند زندگی در اطراف خود به حرکت خود ادامه می دهیم. بنابراین قطع گفتگو برای توضیح آنچه در زمینه ای که شخصیت های ما در حال گفتگو هستند می گذرد واقع گرایی را به صحنه می آورد و داستان را ادامه می دهد.


9. با گفتن "آسان" پیش بروید.


این "جهت های صحنه" باید تا حد ممکن کمتر مورد توجه قرار گیرند. مدت ها پیش ، من یک عنوان پست نوشتم "راوی در گفتگو" که در آن با جزئیات بیشتر نحوه استفاده از فعل "گفت" و همچنین "جهت های مرحله" مشابه را هنگام صحبت شخصیت های شما توضیح دادم.


10. بخوانید.


همانند سایر تکنیک های روایت ، بهترین راه برای یادگیری نوشتن و خواندن است. توجه به آنچه استادان انجام می دهند برای بهبود مهارت نوشتن امری اساسی است. دفعه بعدی که رمان یا داستانی را مطالعه کردید و گفتگویی پیدا کردید که خوب کار کند ، زیر آن را خط بزنید ، آن را کپی کنید ، بنویسید یا به نوعی ذخیره کنید. بعداً ، دوباره آن را مرور کرده و آن را کاملاً تجزیه و تحلیل کنید تا مکانیسم آن را بفهمید ، یا به عبارت دیگر ، چرا اینقدر خوب کار می کند. موارد کمی می توانند بیش از این تمرین کوچک به شما کمک کنند.

(0) نظر

آیا نوشتن آسان است یا خیر؟

شنبه بیست و نهم 9 1399

نوشتن آسان است ، به شرطی که وقت بگذاریم. بنابراین از این کار چه می کنیم؟ چگونه آن را اعمال کنیم؟ ما با گفتن حقیقت شروع می کنیم.


چگونه می توان کتاب چاپ کرد

من همین روزها این گزیده از کتاب افسانه ای Jon Acuff ، Quitter را خواندم و آن را دوست داشتم. من فکر می کنم این سوال به خوبی پاسخ می دهد:


وقتی مردم از من می پرسند ، "چگونه کتابی را چاپ می کنید؟" که فقط یک روش خاص برای پرسیدن این است ، "چگونه رویای خود را عملی می کنید؟" آنها همان پاسخی را می خواهند که من قبلاً می خواستم.


"در واقع بسیار آسان است. شما فقط پیش نویس کتاب را ، معمولاً در آخر هفته طولانی ، در یک کابین جایی با ویستا می نویسید. باید یک ویستا داشته باشید.


"سپس بعد از نوشتن آن را به ناشر می دهید. آنها معمولاً سریعتر از آنچه شما برای نوشتن آن نیاز داشتید عاشق می شوند.


"سپس شما به یک تور کتاب می روید که بسیار مورد توجه قرار گرفته است و به هیچ وجه فقط شما نیستید که کنار یک میز خالی نشسته اید و می بینید که مردم کارهای زندگی شما را می گیرند ، آن را ورق می زنند ، از ناامیدی شانه خالی می کنند و می روند.


"سپس حق امتیاز جمع می کنید ، بحث می کنید که آیا اجازه دهید گای ریچی آن را به یک فیلم تبدیل کند یا خیر ، و مکان مورد نظر خود را در حال حاضر انتخاب کنید.


"این سخت ترین قسمت کل تجربه نوشتن کتاب است ، تصمیم گیری در مورد اینکه با پول شما چه کاری انجام شود. آیا شما یک کلبه ساحلی هستید یا یک خانه کلبه کوهستانی؟


"این معضل واقعی نوشتن کتاب است. خانه دوم خود را انتخاب کنید. دردسر عظیم. "


البته نوشتن سخت است. بسیار سخت است و دوباره ، اینطور نیست. راستی نشستن و شروع به تایپ کردن چقدر سخت است؟ نه خیلی.


پس چرا ما نویسندگان آنقدر با این عمل دست و پنجه نرم می کنیم که به نوعی مشخص می کند که کیستیم و چه می کنیم؟ من به شما اجازه می دهم یک راز کوچک وارد کنید: این مسئله نوشتن نیست.


این نویسنده است


چرا نوشتن آسان نیست

نوشتن سخت است زیرا ما انسان هستیم. ما موجوداتی شکننده و ترسناک هستیم که به هر بهانه ای فکر می کنند تا کاری را که باید انجام دهیم به تعویق بیندازند.


آخرین باری که بیدار شدید کی بود و اولین چیزی که به آن فکر کردید شستن ظرف ها ، خشکشویی ، و چمن زنی است ... و سپس آن کارها را انجام دادید؟


اگر دیروز بود ، شما نویسنده نیستید. دوباره به حالت مثمر ثمر برگردید و بگذارید بقیه افراد شل کننده این مقاله را به پایان برسانند.


ما با این کار نوشتاری چه می کنیم؟ آنچه می توانیم: شروع می کنیم. قول نمی دهیم یک شبه کتاب بنویسیم. ما از کوچک شروع می کنیم.


یک جمله. سپس ، یک پاراگراف. سپس 500 کلمه. و این برای امروز به اندازه کافی خوب است. فردا ، حتی ممکن است برای 1000 شلیک کنیم. و کم کم ، نبرد پیروز می شود.


هر روز فرصتی جدید برای تجربه یک پیروزی یا شکست کوچک است. اگر پیروز شوید ، عالی است ، اما این فقط یک پیروزی کوچک بود. اگر باختید ، مشکلی نیست ، زیرا این فقط یک شکست کوچک بود.


اما شما باید بلند شوید و همه کارها را فردا دوباره انجام دهید.


قسمت سخت واقعی

این همان چیزی است که نوشتن سخت است: هرگز پایان نمی یابد. شما می توانید "صورت بازی" خود را به مدت 24 ساعت یا یک هفته در تن کنید و موفق شوید. اما این چیزی نیست که نویسنده را وادار می کند. به همین دلیل است که ما آن را "زندگی نوشتن" می نامیم - این باعث می شود که شما چه کسی باشید و چه کاری انجام دهید.


مشکل نوشتن هیچ ارتباطی با قلم و کاغذ ، مانیتور و صفحه کلید ندارد. این مربوط به قلب و روح و ذهن پشت کلمات است.


این قسمت سخت واقعی نوشتن است ، بخشی که انواع مقاومت های داخلی را تجربه خواهد کرد: خود را متقاعد کنید که هیچ بهانه ای آنقدر خوب نیست که ننویسید.


بنابراین اکنون که قسمت سخت را می دانید ، بقیه کارها آسان است. البته ، این به این معنی نیست که شما خوب خواهید بود. اما حداقل شما می دانید که چرا باید شروع کنید - و این که می توانید. (ضمناً ، اگر می خواهید در شروع کار بهتر شوید ، باید جنگ هنر را بخوانید)

(0) نظر

10 نکته ای که می توانند به شما کمک کنند نوشتن خود را بهبود ببخشید

جمعه بیست و هشتم 9 1399

نوشتن داستان ، چه کوتاه و چه طولانی ، در واقع می تواند یک تجربه بسیار پرتحرک باشد. بنابراین بسیاری از نویسندگان داستان برای رسیدن به اهداف نوشتاری خود فرایندهای مختلفی دارند که جستجوی آنها در مورد آنچه که نتیجه نمی دهد دشوار است.


نوشتن فرآیندی است که نیاز به مهارت ، عزم راسخ ، سازگاری و زمان کافی دارد. در اینجا چند پیشنهاد برای بهبود مهارت های داستان نویسی وجود دارد که با استفاده از آزمایش و خطا در طول زمان جمع آوری شده است.





1. با یک بذر شروع کنید


برخی از کتاب های داستانی عالی به سادگی محصولی از طرح این س ،ال هستند که "اگر ... چه می شود؟" شروع یک کار داستانی جدید فقط به یک دانه کوچک نیاز دارد تا شما را به پیش ببرد. شروع بدون چمدان بیش از حد می تواند به چرخش توپ کمک کند.


2. بگذارید داستان خودش بگوید


خود را به عنوان یک رسانه یا وسیله نقلیه برای داستانی تصور کنید که می خواهد روایت شود. ممکن است در مورد اینکه کجا کارها پیش می رود ایده ای داشته باشید ، اما محدودیت های زیادی برای خود ایجاد نکنید. در صورت آماده بودن برای ادامه کار با آنچه که برای گفتن است ، داستان روایت خواهد شد.


3. از شخصیت های واقع بینانه و گفتگو استفاده کنید


این امر از طریق رویکردهای مختلف محقق می شود. به عنوان یک نویسنده ، شما باید یاد بگیرید که قدرت مشاهده خود را تقویت کنید و افراد و نحوه تعامل آنها را تماشا کنید. تحقیقات می تواند به اشکال مختلفی از خواندن نویسندگان دیگر گرفته تا تماشای فیلم انجام شود. مهارت های مشاهده گرایانه و تجربه شخصی به شما کمک می کند تا این جنبه از داستان نویسی را راهنمایی کنید.


4- آنچه می دانید بنویسید


این یک داستان مشهور برای نویسندگان داستان است ، با این حال بسیاری از آنها نمی توانند به این اصل ساده داستان نویسی پایبند باشند. وقتی درمورد چیزهایی که می دانید و تجربیاتی که داشته اید می نویسید ، نوشتن آن راحت تر است و معتبرتر به نظر می رسد.


5. در را ببندید


وقتی آماده شروع کار هستید ، مکانی را پیدا کنید که بتوانید برای تنظیم بقیه دنیا به آنجا بروید. اگر قصد نوشتن یک اثر داستانی طولانی را دارید ، اساساً "در داستان زندگی خواهید کرد". آماده باشید تا در زندگی بخشیدن به داستان خود کار خود را ببندید.


6. فشار به جلو را ادامه دهید


گرفتار گذشته نشوید. هر روز بدون نوشتن وقت و بازگشت به نوشتن به نوشتن ادامه دهید. زمان خواندن آنچه نوشتید فرا می رسد و آن وقت است که می توانید ناسازگاری ها را برطرف کنید. به نوشتن ادامه دهید و نگران جزئیات جزئی در جریان بازنگری باشید. اختصاص منظم زمان مشخص به شما کمک می کند تا پروژه زودتر از دیرتر به پایان برسد.


7. وقتی تمام شد آن را کنار بگذارید


وقتی احساس کردید داستان شما به پایان رسیده است ، آن را کنار بگذارید. آن را از دید خود دور کنید و تمام تلاش خود را بکنید تا وقتی داستان در ذهن شما تازه است ، دوباره کار را مرور نکنید. قرار دادن فاصله بین نوشتن و ویرایش ، به درد شما و داستانتان می خورد.


8. یک پروژه جدید را شروع کنید


برای افزایش فاصله بین شما و کارهای قبلی خود بلافاصله کار جدیدی را شروع کنید. این به شما کمک می کند تا با دیدگاه جدیدی برگردید و در این مرحله سطح بهره وری خود را بالا نگه دارید.


9. به محصول نهایی خود برگردید


پس از گذشت مدتی ، نسخه خطی خود را بیرون آورده و آن را با چشمان تازه بخوانید. به احتمال زیاد شما می توانید راه هایی برای بهبود و تجدید نظر در داستان پیدا کنید تا جریان آن روانتر شود.


10. اصلاح و ویرایش کنید


باید برش داده شود. روند بازنگری می تواند زمانبر باشد ، اما وقتی آماده باشید تا نظر خود را با خواننده دیگری به اشتراک بگذارید به شما کمک می کند. قبل از اینکه کارهایتان را برای نظر دادن به دیگران بدهید ، حتماً تا آنجا که ممکن است صیقل دهید. از بین بردن درهم ریختگی و غلط نوشتاری به شما کمک می کند بازخورد صادقانه ای داشته باشید بدون اینکه جزئیات پیش پا افتاده ای مانع آن شود.

(0) نظر
X