automn

براي يادگيري نويسندگي جاي درستي را انتخاب كرديد

automnRight
social
about درباره وبلاگ
# موضوعات
#

براي يادگيري نويسندگي جاي درستي را انتخاب كرديد

چگونه یک داستان کوتاه بنویسیم؟ | سری دوم

سه شنبه بیست و پنجم 9 1399

یا اینکه از دست دادن خانواده اش پشیمان است. این باید در اقدامات او ضمنی باشد. به خوانندگان خود اجازه دهید این موضوع را کشف کنند.



به جای اینکه بنویسید که این گدا دارای خانواده است و همراه با شغل خود را از دست داده است ، می توانید اینگونه القا کنید که یکی از مدیران استرسی که از کنار او می گذرد پسرش است. قهرمان داستان او را می شناسد و سعی در جلب توجه او دارد. در پاسخ به این عمل ، مدیر اجرایی جوان با چهره ای منزجر به او روی می آورد و سکه ای به او می دهد بدون اینکه متوجه شود این شخص پدرش است. با تشکر از آن سکه ، فرد گدا می تواند همان صبح یک نوشیدنی گرم برای خود بخرد ، اما بدیهی است که دیگر به این کار اهمیت نمی دهد.


7. هر جمله را حساب کنید.


از ابتدا تا انتها ، هر یک از جمله های داستان باید برای برخی اهداف وجود داشته باشد. شما باید فقط با چند کلمه یک داستان تعریف کنید ، بنابراین از آنها نهایت استفاده را ببرید! این مورد هنگام نوشتن پیش نویس اول ضروری نیست ، اما در مرحله تجدید نظر ضروری است. هر کلمه و جمله را با جزئیات تجزیه و تحلیل کنید ، و به عملکرد آن در داستان فکر کنید. آیا ضروری است؟ اگر می توان اصل متن را بدون آن کلمه یا جمله فهمید ، در حذف آن تردید نکنید.


8. تعلیق را حفظ کنید.


همه اطلاعات را در یک جمله یا پاراگراف قرار ندهید. آن را بسنجید و خوانندگان خود را وادار کنید که نفس خود را تا آخرین جمله حفظ کنند. اگر توضیح دهید که این گدا یک مدیر اجرایی بوده و از همان ابتدای داستان به تازگی پسرش را در خیابان ملاقات کرده است ، برای بقیه داستان منابع شما تمام خواهد شد.


هر زمان ممکن است ، سعی کنید پیچ ​​و تاب ، ضربه یا تعجب قابل قبولی در انتهای داستان وارد کنید زیرا می تواند متن را با معنای جدیدی فراهم کند. در داستان نمونه ، بهترین ایده این است که خوانندگان را با یک گدای منجمد که به مقداری پول نیاز دارد ، معرفی کنید تا بتواند یک نوشیدنی گرم برای خود تهیه کند. این می تواند یک نقطه شروع خوب باشد.

سپس می توانید توضیح دهید که او زمانی یکی از مدیرانی بود که اکنون از کنار او عبور می کنند و این باعث می شود خوانندگان شما درباره شخصیت کنجکاو شوند. ناگهان ، متکدی یک چهره مرد آشنا را در میان جمعیت ظریف شناسایی می کند و توجه او را جلب می کند (فریب بیشتر). این شخص او را نمی شناسد ، اما مقداری پول به او می دهد. متکدی دیگر به این مسئله اهمیتی نمی دهد زیرا او تازه از پسر خود شخص پول دریافت کرده است (شگفتی برای پایان ذخیره می شود).

9. تأثیر آینده ایجاد کنید.


نوشتن داستانی که تأثیر ماندگاری بر خوانندگان شما بگذارد ، یکی از دشوارترین اما مهمترین مهارتها برای دستیابی به آن است. وقتی آنها خواندن داستان را به پایان رساندند ، باید به آنها غذایی برای تفکر بیشتر بدهد. جمله آخر برای موفقیت در این امر اساسی است. اگر می تواند شامل یک پیچ و تاب یا یک تصویر قدرتمند باشد که بقیه ماجرا را روشن کند ، در مسیر درست قرار خواهید گرفت.



اگر به داستان مثال برگردیم ، بسیار خوب خواهد بود اگر خوانندگان شما تا پایان داستان بدانند که این گدا چه کسی را تشخیص داده است. در جمله آخر (که باید مختصر و مستقیم باشد تا تأثیر بیشتری بر خواننده بگذارد) ، شما فهمید که مدیر اجرایی در واقع پسر گدا است (یک پیچ خوب خوب). شما تصور خواهید کرد که گدا نگران پول نیست (حتی به آن نگاه نمی کند) زیرا او تازه فهمید که پسرش یک مدیر مضطرب شده است و نمی تواند او را از همان اشتباهاتی که خودش مرتکب شده باز دارد. در گذشته.


10. تنظیماتی را با عناصر کمی ایجاد کنید.


شما جایی برای توصیف طولانی یا انکار ندارید ، اما داستان باید فضای خوبی داشته باشد تا خوانندگان شما را مجذوب خود کند. برای تنظیم متن بسیار کوتاه و دقت در انتخاب کلمات مناسب ، به لحن ، راوی و زبان متوسل شوید. "باتلاق" و "باتلاق" ممکن است معنای مشابهی داشته باشند ، اما صدای آنها متفاوت است. همین اتفاق در مورد "مه" و "مه" رخ می دهد. هر کلمه به شما در ایجاد جو کمک می کند ، بنابراین با دقت انتخاب کلمات خود را انجام دهید.



در داستان مثال ، این صحنه در یک شهر صبح زمستان سرد است ، اما نیازی نیست که همه اینها را توضیح دهید. خوانندگان خوب قبل از شمردن سکه ها ، سردی بخار را که از دهان شخصیت اصلی بیرون می آید یا در روشی که دستانش را با دستکش پیچیده می مالند ، احساس می کنند. بهتر از این ، از خوانندگان خود بخواهید همه چیز را از طریق چشم مدیران اجرایی که با کتهای ضخیم پیچیده شده اند ، هنگام عبور از کنار گدای راه خود برای کار مشاهده کنند. این دیدگاه اطلاعات زیادی را در اختیار شما قرار می دهد. دو یا سه جزئیات کافی است تا آنها نتیجه بگیرند که زمستان است ، هوا سرد است و روز کاری تازه شروع شده است.


11. اهمیت عنوان را به خاطر بسپارید.


شما فضای کمی برای بیان داستان خود دارید و من به صراحت گفته ام که هر کلمه مهم است ، درست است؟ زیرک باشید و از آنها نهایت استفاده را ببرید. کلمات عنوان می توانند بسیار مفید باشند! چیز ایده آل یک عنوان جالب و جذاب است که پس از خواندن متن ، نور جدیدی به آن پرتاب می کند.



تمرین: آیا می توانید عنوانی برای داستان نمونه در نظر بگیرید که این شرایط را داشته باشد؟


12. یک قانون اضافی را در نظر بگیرید.


سرانجام ، یک توصیه اساسی برای هر کسی که می خواهد داستان بنویسد وجود دارد. حتی اگر این هیچ ارتباطی با خود تجربه نوشتن ندارد ، به خاطر داشته باشید که در یا برای نوشتن یک داستان ، ابتدا باید بسیاری از آنها را بخوانید. اگر می خواهید مکانیک قصه ها را به طور کلی درک کنید ، آشنایی با آنها برای شما ضروری است. قصه های چخوف ، ریموند کارور ، کورتازار ، پو ، ساکی و غیره را بخوانید تا آنجا که ممکن است داستان کوتاه بخوانید.)

(0) نظر

چگونه یک خلاصه تاثیرگذار برای فیلمنامه خود بنویسیم؟

يکشنبه بیست و سوم 9 1399

چگونه می توان خلاصه ای نوشت


یک مرحله مهم در روند نوشتن فیلمنامه خلاصه داستان است. اما قبل از شروع به نوشتن آن ، به خاطر داشته باشید که یک خلاصه داستان می تواند یکی از این دو نوع باشد - تجاری یا فنی. یک خلاصه داستان تجاری معمولاً به عنوان راهی برای جلب توجه بیننده بالقوه ، در پشت جلد DVD وجود دارد. تا زمانی که نخواهید داستان را خراب کنید ، در خلاصه داستان تجاری نباید جزئیات فاش شده وجود داشته باشد.




نوعی خلاصه داستان که می خواهم در این بخش از آموزش تحلیل کنم ، تجاری نیست. این یکی فنی است. یک خلاصه فنی دو هدف اصلی دارد. اول ، به شما کمک می کند وضوح داستان خود را اضافه کنید زیرا شما باید بتوانید آن را خلاصه فقط در چند کلمه بخوانید تا بررسی کنید که طرح داستان منطقی است و نقاط ضعف آن را شناسایی کنید. ثانیاً ، اگر بخواهید کار خود را به مسابقه نوشتن فیلمنامه ، یک شرکت تولید فیلم یا شخصی که می خواهید در پروژه مشارکت داشته باشید ، می توانید از خلاصه داستان فنی نیز استفاده کنید.




می توانید خلاصه داستان پیوست شده فیلمنامه را ارسال کنید تا آنها ابتدا آن را بخوانند و ببینند به داستان علاقه مند هستند یا خیر. این راهی برای تسهیل کار آنها است و اگر خلاصه داستان را دوست داشته باشند ، به احتمال زیاد خواندن متن شما را شروع می کنند.


 حال به این نکته می رسم - چگونه می توانید خلاصه داستان فنی را بنویسید؟



در پایین این مقاله خلاصه داستان فیلم کازابلانکا را مشاهده خواهید کرد

1. طول


اگرچه در موارد استثنایی می تواند یک و نیم صفحه داشته باشد ، اما ایده آل یک خلاصه داستان فنی یک صفحه است (حداکثر 4-6 پاراگراف).


2. سبک


به یاد داشته باشید که به عنوان یک سند فنی ، خلاصه داستان شما باید به خوبی نوشته شده و برای کسانی که آن را می خوانند جالب باشد. در خلاصه داستان فنی ، نکات مهم داستان باید به گونه ای جمع بندی شود که پس از خواندن آن ، بتوان ایده روشنی در مورد آن و تأثیراتی که بر تماشاگر وارد می کند ، بدست آورد.


3. ساختار


خلاصه داستان خلاصه ای از یک داستان است و به همین ترتیب ، باید با مقدمه ، توسعه و نتیجه گیری به همین روش ساختار یافته باشد.


4. زمان


یک قانون خوب نوشتن خلاصه داستان با توجه به ترتیب زمانی داستان است - حتی اگر این ترتیب در فیلم نامه اصلاح شود. هدف این است که به خوانندگان یک دید کلی در مورد طرح و بینش بهتر در مورد داستان بدهد. اگر ترتیب ارائه داستان جنبه مهمی از داستان شماست (مانند فیلم Memento) ، می توانید قبل از خلاصه مقاله یادداشتی را اضافه کنید که در آن توضیح می دهید چگونه از منبع ترتیب داستان استفاده می کنید.


5. محتوا


خلاصه داستان فنی باید داستان را از ابتدا تا انتها بیان کند (حتی وقتی پایان یک غافلگیری بزرگ باشد که همه را بی زبان بگذارد). با این حال ، لازم نیست همه جزئیات را توضیح دهید: به یاد داشته باشید این فقط یک خلاصه است.




با این وجود ، شما همیشه باید تنظیمات ، شخصیت ها و طرح های اصلی را در آن بگنجانید (و همچنین اگر برای پیشرفت داستان ضروری است یک زیرمجموعه را نیز در آن قرار دهید).


6. اقدام


یک خلاصه داستان اکثراً اکشن است. درباره آنچه اتفاق می افتد توضیح دهید ، اما به توصیفات غیرضروری یا قضاوت های ارزشی نپردازید. خلاصه کنید


7. شخصیت ها


شخصیت ها را توصیف نکنید. در صورتی که ویژگی های یک شخصیت برای درک داستان بسیار مهم بود ، می توانید آنها را به طور خلاصه ذکر کنید. به عنوان مثال ، در آلیس در سرزمین عجایب ، می توانید بنویسید که شخصیت اصلی داستان بسیار خیالی است یا مستعد خیال پردازی است. به این ترتیب ، هرکسی که خلاصه داستان شما را بخواند ، درک خواهد کرد که آنچه در داستان رخ می دهد ، نتیجه شخصیت رویایی او است. در صورت تمایل ، هنگامی که برای اولین بار نام یک شخصیت را ذکر می کنید ، می توانید سن او را در پرانتز بنویسید: 

8. گفتگو


از آنها اجتناب کنید ، مگر اینکه کاملاً ضروری باشد و اگر مجبورید آنها را وارد کنید ، آنها را در نقل قول ضمیمه کنید.

(0) نظر

چگونه اولین پاراگراف رمان خود را بنویسیم؟

شنبه بیست و دوم 9 1399

به خواننده بالقوه ای فکر کنید که در کنار یک کتابفروشی یا سردبیر که نسخه خطی را برای او فرستاده اید راه می رود. آنها صدها کتاب در دسترس دارند و حتی بیشتر آنها را نشنیده اند. وقتی یکی را بخاطر زیبایی پوشش ، اصالت عنوان یا هر دلیل دیگر ، جلب توجه می کنند ، بیش از سی ثانیه از آن عبور می کنند (فقط یک نگاه سریع به چند خط اول متن) به نظر شما آنها باید چه چیزی را در آنجا پیدا کنند؟ یک شروع جذاب یا پیش بینی آب و هوا؟

در مورد آب و هوا شروع نکنید


نظراتی مانند "سرد است" یا "ببینید امروز چقدر باران می بارد!" مکالمات آسانسور هستند - موضوعاتی که وقتی نمی دانیم چه بگوییم به آنها می پردازیم. اگر داستان شما با یکی از این جملات شروع می شود ، شما آن احساس آسانسور را به خوانندگان خود منتقل می کنید. مگر اینکه هوا از ابتدا بر پیشرفت داستان شما تأثیر بگذارد (یا مگر اینکه در حال نوشتن یک رمان باشید که با یک هواشناس که آب و هوا را مطالعه می کند) ، ایده خوبی نیست که با صحبت در مورد گرما یا باران شروع کنید.




برای اینکه مثالی کاربردی برای شما بیاوریم ، این دو آغاز احتمالی را تصور کنید:




شرح خیابانهای ابر و باران که از پنجره ها می بارد زیرا یک روز بد آب و هوایی پس از دو هفته آفتاب سفر سام کوچک را خراب کرده است. در این حالت ، داستان روی باران متمرکز است و جان کوچک فقط یک نقش جزئی دارد



شرح سام کوچک با اشتیاق بلند شدن و دویدن به آشپزخانه و تعجب صورتش وقتی متوجه شد پدر و مادرش غذا را برای سفر آماده نمی کنند. شرح چگونگی صدای بارانی از خیابان سو susp ظن وحشتناک او را تأیید می کند - هوای خوب از بین رفته است. این بار داستان روی جان کوچک متمرکز است و باران فقط یک شرایط خارجی است که او را تحت تأثیر قرار می دهد.

2. توجه خوانندگان خود را جلب کنید


حدس می زنم این نکته روشن باشد - شما باید توجه خوانندگان خود را از سطر اول متن جلب کنید. اتفاق جالب باید از همان صفحه اول در داستان رخ دهد. سعی کنید از انجام کارهای عادی و عادی خودداری کنید و به هیچ کس مانند بیدار شدن ، خاموش کردن ساعت زنگ دار ، رفتن به توالت و غیره اهمیت نمی دهد.



به عنوان مثال ، رمان نابینایی در میان هرج و مرج ترافیک آغاز می شود. چراغ راهنمایی سبز می شود ، اما همه شروع به حرکت ماشین خود نمی کنند. یک مرد وجود دارد که دستانش را تکان می دهد و به جای آن چیزی فریاد می زند. پس از آنکه عابران پیاده به او نزدیک می شوند تا ببینند چه اتفاقی می افتد ، مرد از ماشین خود پیاده می شود و فریاد می زند: "من کور هستم!" در این مرحله ، کتاب ما را مجذوب خود کرده است.


3. چیزی را به حرکت درآورید.


من این توصیه را در طرح توطئه و نوشتن داستان تعلیق توسط پاتریشیا هایسمیت یافتم. نویسنده توصیه می کند که با یک عنصر متحرک مانند قطار ، ماشین ، شخصی که در حال دویدن است و غیره شروع کنید. کلمات دقیق او عبارتند از:




"من اولین جمله را ترجیح می دهم که در آن چیزی حرکت کند و عمل می کند ، به جای جمله ای مانند:" مهتاب در ساحل رنگ پریده ساکت و مایع قرار گرفت ".



این حرکت به اندازه نمونه هایی که قبلاً ذکر کردم قابل توجه نیست. در عصاره زیر از پنج ساعت با ماریو توسط میگل دلیبس می تواند ظریف تر مانند درب بسته شده و شخصیت به دیوار تکیه داده و چشمک بزند:




"کارمن بعد از اینکه در پشت آخرین بازدید کننده را بست ، سرش را کمی به دیوار تکیه می دهد تا اینکه لمس سرد سطح آن را احساس می کند و چندین بار چشمک می زند ، همانطور که خیره شده است. دست راست او دردناک است و لبهایش از بوسه زیاد متورم شده است. "

از پاراگرافهای کوتاه و جملات مستقیم استفاده کنید.


پاتریشیا هایسمیت همچنین به شما توصیه می کند که با یک پاراگراف خیلی طولانی شروع نکنید. وی اظهار داشت که پاراگراف اول باید "بین یک تا شش سطر" باشد تا خوانندگان خود را از جمله اول خسته نکنید. به عنوان نمونه ، در اینجا شروع آقای مستعد ریپلی است که یکی از شناخته شده ترین کارهای او است:




"تام نگاهی پشت سر او انداخت و مردی را دید که از قفس سبز بیرون می آید و دارد به طرف او می رود. تام سریعتر راه رفت. بدون شک مرد در پی او بود. تام پنج دقیقه پیش متوجه شده بود که از روی میز با دقت به او نگاه می کند ، انگار که کاملاً مطمئن نیست ، اما تقریباً. او به اندازه کافی مطمئن شده بود که تام با عجله نوشیدنی خود را کم کند ، پول بدهد و بیرون بیاید. "

5- مختصات زمان و مکان را تنظیم کنید.


به طور کلی ، زمان و مکان وقوع داستان باید در صفحه اول یا فصل اول یک رمان روشن شود. آیا در زمان حال اتفاق می افتد؟ در گذشته؟ در آینده؟ در کدام مکان اولین سطرهای جورج اورول 1984 را در نظر بگیرید:




"در ماه آوریل یک روز سرد و روشن بود و ساعتها سیزده را می زدند. وینستون اسمیت ، چانه ای که در تلاش برای فرار از باد ناخوشایند بود ، به سینه خود فرو رفت ، به سرعت از درهای شیشه ای Victory Mansions فرو رفت ، اما آنقدر سریع نبود که از ورود گرد و غبار ریز به همراه او جلوگیری کند. "



نویسنده از بند اول رمان دنیایی را توصیف می کند که دقیقاً شبیه جهان ما نیست. در پاراگراف های بعدی ، او در مورد یک آسانسور ، یک صفحه نمایش تله (که در آن زمان ، برخلاف امروز ، به حوزه داستان علمی تعلق داشت) و برادر بزرگ نوشت. در این حالت ، ممکن است متوجه رمان شده باشید

(0) نظر
X