automn

براي يادگيري نويسندگي جاي درستي را انتخاب كرديد

automnRight
social
about درباره وبلاگ
# موضوعات
#

براي يادگيري نويسندگي جاي درستي را انتخاب كرديد

نحوه استفاده از کلمات انتقالی برای ایجاد جریان روایی

سه شنبه بیستم 8 1399

نحوه استفاده از کلمات انتقالی برای ایجاد جریان روایی

کلمات انتقالی برای انواع نویسندگان مفید است. خواه در حال نوشتن آکادمیک ، بلاگ نویسی ، گفتار نویسی یا داستان نویسی باشید ، کلمات انتقال می توانند به اصلاح متن شما و ایجاد روایت کمک کنند.

کلمات انتقالی چیست؟

کلمات انتقالی هر کلمه ای است که قسمت هایی از متن را به هم پیوند داده و انسجام ایجاد می کند. بسته به استدلال منطقی جملات شما ، کلمات انتقالی می توانند نشانگر زمان ، توافق یا مخالفت باشند. یک کلمه انتقال می تواند یک حرف هماهنگ باشد ("و" ، "اما" ، "برای" ، و غیره) ، یک حرف فرعی ("اگرچه" ، "زیرا" ، و غیره) یا یک قید ربط ("با این حال" "" بنابراین ، "" علاوه بر این ، "و غیره). کلمات انتقالی ای که استفاده می کنید به متن نوشتار شما بستگی دارد.



هدف واژه های انتقالی چیست؟

کلمات انتقالی کلماتی را به هم پیوند می دهند که انسجام را بین جملات متن شما ایجاد کرده و یک جریان فکری طبیعی ایجاد می کنند. یادگیری استفاده از انتقالهای مختلف به شما کمک می کند تا قطعات منسجم تری بنویسید و وضوح نوشتار خود را بهبود ببخشید. کلمات انتقالی یک ساختار نوشتاری روان ، اتصال ایده ها بین جملات جدید و پاراگراف های جدید ، تنظیم تجربه خواندن جامع تر برای مخاطبان شما را تشویق می کنند.


نحوه استفاده از کلمات انتقالی (براساس نوع)

کلمات و عبارات انتقالی می توانند جریان نوشتاری و خوانایی را بهبود ببخشند ، و انواع مختلف کلمات انتقالی می توانند تأثیرات متفاوتی بر لحن و نحوه ارائه مقاله شما داشته باشند. دانستن زمان و چگونگی استفاده از انتقال های مختلف به شما کمک می کند تا به طور موثر و منسجم بنویسید. در اینجا لیستی از کلمات گذار و نحوه استفاده از آنها برای اهداف مختلف ادبی آورده شده است:


زمان: این کلمات با انتقال یا ترتیب زمانی پی در پی مرتبط هستند و اغلب برای تعریف زمان استفاده می شوند. برخی از نمونه های واژه های گذار زمان عبارتند از "بالاخره" ، "در وهله اول" ، "در این میان" و "به طور ناگهانی".

Space: این کلمات انتقالی مکان ، موقعیت یا فضای درون متن را تعریف می کنند. برخی از نمونه های واژه های انتقال فضا شامل "روبرو" "مجاور" ، "در کنار" ، "در امتداد لبه" ، "کنار" ، "پشت" ، "فراتر" ، "بیشتر" ، "بیش از حد" و "زیر" است.

تصویرسازی: استفاده از تصاویر یا مثالها می تواند به تأکید یک نکته ، حمایت بیشتر از بحث های شما کمک کند. کلمات و عبارات انتقالی که می توانند به توضیح نکاتی کمک کنند شامل "به عنوان مثال" ، "در این مورد" ، "به عبارت دیگر" ، "برای نشان دادن" ، "برای نشان دادن" ، "به همین دلیل" ، و "به ویژه "

موافقت: وقتی اطلاعات را به پاراگرافهای قبلی خود اضافه می کنید یا ایده پذیرفته شده ای را تقویت می کنید ، کلمات انتقال افزودنی مانند "در حقیقت" ، "علاوه بر این" ، "به روشی مشابه" ، "بعلاوه" و "در یک مد مشابه "به نشان دادن همخوانی کمک می کند.

تناقض: هنگامی که می خواهید نکته ای را اثبات کنید (مانند مقاله استدلالی) ، ارائه حقایق و در نظر گرفتن یک موضوع از هر زاویه اعتبار را افزایش می دهد و به شما در جلب اعتماد خواننده کمک می کند. به همین دلیل ، کلمات انتقالی منفی که بر محدودیت یا مخالفت تأکید دارند ، می توانند به خواننده شما در درک متن زیر کمک کنند. اینها کلمات و عباراتی هستند ، مانند "حتی اگر" ، "علی رغم" ، "هر طور باشد" و "از طرف دیگر".

علت: انتقال عل Cی علت را قبل از تأثیر مشخص می کند. کلمات و عباراتی مانند "در صورت" ، "به منظور" ، "به دلیل" ، "از آن زمان" و "برای اینکه" به خواننده اطلاع دهند که متن شما دارای شرایط ، علت یا قصد است.

نتیجه: کلمات انتقالی مانند "بر این اساس" ، "در نتیجه" ، "بنابراین" ، و "به همین دلیل" مفید است که در نوشتن شما ذکر می شوند تا به خواننده کمک کنند تا علت و معلول را تشخیص دهد. این کلمات به خواننده کمک می کنند تا ببیند متن قبلی مسئله ای را مطرح کرده است ، و شما اکنون از شواهدی برای نشان دادن نتیجه آن استفاده می کنید.

نتیجه گیری: کلمات انتقالی قاطع به ارائه یک نکته نهایی یا بیان مجدد ایده قبلی کمک می کنند. می توانید از این کلمات برای معرفی نتیجه گیری و یا نتیجه گیری ایده های فعلی استفاده کنید. کلمات انتقال نتیجه گیری شامل عباراتی مانند "در نهایت" ، "همه موارد در نظر گرفته شده" ، "کلی" و "در جمع" است.

(0) نظر

چگونه هیولایی بنویسیم که خوانندگان شما را بترساند؟

دوشنبه نوزدهم 8 1399

چگونه هیولایی بنویسیم که خوانندگان شما را بترساند
تعریف هیولا بسته به اینکه خواننده یا ناظر کیست متفاوت است. ممکن است یک زامبی در یک برنامه تلویزیونی از نظر بعضی ها یک هیولای ترسناک باشد ، اما برای برخی دیگر ترسناک ترین هیولاها بیشتر روانشناختی هستند. طراحی هیولا می تواند مانند یک خون آشام یا گرگینه از یک موجود موجود اسطوره ای آشنا پیروی کند ، یا اینکه می تواند وحشت شخصی شما باشد.
خصوصیات یک هیولا چیست؟
کلمه "هیولا" ایده های مختلفی راجع به صفات و جنبه های روانشناختی موجودات ترسناک که مردم از آنها می ترسند ایجاد می کند ، اما روشهای مختلفی برای نمایش هیولاها وجود دارد:

مشخصه های فیزیکی. هیولاها مانند King Kong یا Mothra می توانند عظیم و قدرتمند باشند. این می تواند دارای اعضای بدن باریک ، ردیف های دندان های تیز ، شاخک ها ، یک زره پوش ضخیم باشد ، یا یک چیز کاملاً کوچک و بی ادعا باشد. ویژگی های فیزیکی هیولا فقط برای تأثیرگذاری نیست. طراحی شخصیت هیولا شما باید با پس زمینه ای که ارائه داده اید منطقی باشد. به عنوان مثال ، اگر بال دارد ، باید از آنها برای پرواز استفاده کند. هیولاها تزئینی نیستند - آنها بازتاب عمیق ترین ترس مردم هستند.
صفات روانشناختی. برخی معتقدند که هیولاهای واقعی همانهایی هستند که در ذهن خود کمین کرده اند. هیولاها می توانند ما را بترسانند ، هنگامی که دچار ترس و وحشت می شوند ، مانند پنی وایز از Stephen King’s It (1986) ، که به عنوان یک دلقک شرور ظاهر شد اما همچنین بزرگترین ترس شخصیت های اصلی را به خود گرفت هیولاها همچنین می توانند نمودهای نمادین یا احساسی باشند. گاهی اوقات هیولاها به هیچ وجه نیازی به تعامل با شخصیت ها ندارند - شخصیت ها ترس را در اطراف ایده خود هیولا ایجاد می کنند - که می تواند وحشتی را که خوانندگان و بینندگان در کنار آنها احساس می کنند ، تقویت کند.
چه کسی را هدف قرار می دهد. آیا از کودکان تغذیه می کند؟ آیا ناامیدی جذب شده است؟ آیا با بوی خون خشونت می یابد؟ چه چیزی هیولا شما را تحریک می کند؟ چه زمانی ظاهر می شود ، و چرا؟ دانستن اینکه انگیزه هیولای شما چیست ، دلیل اصلی این است که بفهمید چرا این رفتار به شکلی رفتار می کند و حس درک مخاطب شما را ایجاد می کند.
به چه چیزی ضعیف است آیا چیزی وجود دارد که بتواند هیولای شما را شکست دهد؟ آیا می توان آن را شکست داد؟ آیا از نور روز متنفر است؟ دادن قوانین و محدودیت های خاص به هیولا می تواند به ایجاد موجودی باورپذیر کمک کند. با این حال ، ضعف نیز می تواند بخشی از وحشت هیولا شما باشد.
5 نمونه از هیولاها در ادبیات
هیولاها می توانند خلاقیت های علمی تخیلی با آرواره های شکاف دار و دندان های نیش سمی باشند ، اما همچنین می توانند مانند انسان ها مانند آندروید سرکش یا پدر و مادر تصرف شده باشند. در زیر لیستی از هیولاهای معروف ادبی ، تلویزیونی و سینمایی آورده شده است:

Count Dracula: Vampire بدنام از Bram Stoker’s Dracula (1897).
Balrogs: تهدیدکننده هیولاهای آتش و سایه در J.R.R. سریال Tolkien’s Lord of the Rings (1937).
Mr. Hyde: آلتر-ایگو شیطانی شخصیت دکتر جکیل ، از پرونده عجیب Robert Louis Stevenson of Dr. Jekyll and Mr. Hyde (1886).

چگونه یک هیولا بنویسیم

اگر به دنبال چگونگی ساخت هیولا از خودتان هستید ، چند دستورالعمل وجود دارد که می توانید آنها را دنبال کنید تا هیولای جدید خود را مانند یک هیولای واقعی احساس کنید:

کمی پس زمینه تهیه کنید. هیولای شما ممکن است در دنیای واقعی وجود نداشته باشد ، اما با این وجود نیاز به پیگیری منطقی دارد. از کجا آمده؟ چرا به نظر می رسد؟ آیا مانند هیولای دکتر Frankenstein در Frankenstein ماری شلی (1823) ساخته دست بشر است؟ یا این موجودی طبیعی مانند Beowulf’s Grendel است؟ لازم نیست در نوشتن به هر سالی در مورد هیولا پاسخ دهید (گاهی اوقات ناشناخته به همان اندازه ترسناک است) ، با این حال ، مخاطب باید کمی اطلاعات پیش زمینه را بداند تا یک تصویر کاملاً کامل را تصور کند.
جا برای تخیل بگذارید. حتی اگر می خواهید مخاطب تصویری کامل از هیولای شما بدست آورد ، تصورات شخص می تواند همیشه ترسناک تر از هر چیزی باشد که دیگران می توانند ایجاد کنند ، مانند Jabberwock از شعر بیهوده لوئیس کارول The Jabberwocky (1871). ایجاد فضایی برای پر کردن خلا gapهای خواننده ممکن است منجر به تصور آنها از بدترین ترس شخصی خود در رابطه با هر وحشتی شود که قبلاً بیان کرده اید.
اسمش را بگذار شخصیت پردازی یک هیولا او را کمی به زندگی واقعی نزدیک می کند و دادن نام به چیزی باعث می شود ملموس تر شود. گاهی ترس از یک نام در ابهام آن نهفته است ، مانند "The Thing" از جان کارپنتر ، یا ممکن است نامی ترسناک و قدرتمند باشد ، مانند "Godzilla" از Tomoyuki Tanaka. یا گاهی اوقات ، این نام موجود یک شرور اسطوره ای وحشتناک است مانند "Typhon"
کشتن را سخت کند. گاهی اوقات یک هیولا بی امان است و باید با او مبارزه فیزیکی شود ، و گاهی اوقات یک راز یا ترفند برای کشتن آن وجود دارد که تا بعداً در داستان ناشناخته است. هیولاهایی که نمی توان آنها را شکست به راحتی لحظات تنش و انتظار بزرگی را برای خوانندگان و بینندگان ایجاد می کنند. کشتن سخت تر ، ترسناک تر می شوند.
The Giant Squid: هیولا از اعماق ژول ورن در کلاسیک ، بیست هزار لیگ زیر دریا (1872).
جک تورنس: پدر الکلی Stephen King’s The Shining (1977).

(0) نظر

چگونه روزانه نوشتن را تمرین کنیم؟

يکشنبه هجدهم 8 1399

چگونه یک تمرین نوشتن روزانه ایجاد کنیم

اگر نویسنده مشتاق هستید ، یا به سادگی می خواهید نویسنده بهتری شوید ، ایجاد یک تمرین نوشتاری روزانه برای استفاده از مهارت های نوشتاری مفید است اما حفظ آن دشوار است.

مزایای نوشتن هر روز چیست؟

نوشتن با تمرین بهتر می شود و نوشتن به صورت روزانه به معنای تمرین زیاد است. هنگامی که هر روز می نویسید ، مغز خود را آموزش می دهید تا سریعتر و کارآمدتر فکر کند ، به شما این امکان را می دهد که نوشتن بهتر را به طور مکرر انجام دهید. نوشتن آزاد ، نوشتن خلاق و نوشتن دانشگاهی همه می توانند از تمرین نوشتن روزانه بهره مند شوند. یک روال نوشتن ممکن است در ابتدا کار سختی باشد ، اما اگر ثابت قدم بمانید ، مهارت نوشتن خود را بهبود می بخشید.


چگونه یک تمرین نوشتن روزانه ایجاد کنیم

خواه رمان نویسی داشته باشید ، اولین پیش نویس داستان کوتاه غیر داستانی را بسازید یا بخواهید یک نویسنده مستقل تمام وقت شوید ، باید انگیزه داشته باشید. اگر می خواهید یک عادت نوشتاری روزمره ایجاد کنید و نویسنده ای کارآمد و موفق شوید ، در اینجا چند نکته نوشتاری روزانه آورده شده است که می توانید دنبال کنید:


برنامه ریزی کنید. تقویم در هر زمانی که هر روز می توانید به زندگی نوشتن اختصاص دهید تا به نوشتن عادت کنید. اگر جدی هستید که یک نویسنده عالی شوید ، باید زمان نوشتن شما به طور جدی درمان شود - و جلسه نوشتن برنامه ریزی شده اولین قدم برای ورود به یک برنامه عادی است.

ایجاد یک فضا یک فضای نوشتاری یا مکانی مشخص برای خود اختصاص دهید که بتوانید روی کار انجام شده تمرکز کنید. یک منطقه بدون حواس پرتی به بهترین وجهی کار خواهد کرد ، اما جایی که می توانید راحت و سازنده باشید بنویسید ، زیرا فقط به سود روند نوشتن شما خواهد بود.

یک هدف روزانه تعیین کنید. اهداف نوشتن خود را کم شروع کنید. شما می توانید هدف خود را در پنج صفحه تعیین کنید ، یا می توانید آن را در پنجاه هدف تعیین کنید (حتی استیون کینگ نویسنده داستان نویسی مشهور فقط شش صفحه به خود هدف روزانه می دهد). دادن یک صفحه یا تعداد کلمات مناسب برای هر روز در اختیار قرار دادن خود می تواند به شما کمک کند انتظارات منطقی از پیشرفت خود داشته باشید.

آن را یک عادت روزانه بدانید. مشاهده نوشتن به عنوان یک رشته می تواند احساس یک مجازات سخت را برای آن ایجاد کند ، اما در نظر گرفتن آن به عنوان یک عادت - چیزی در شما ریشه دوانده است که نمی توانید کمک کنید اما می توانید آن را انجام دهید - می تواند شما را بیشتر در روح نوشتن سوق دهد. چه بخواهید تعدادی کلمه را در یک روز بنویسید یا در عرض پنج دقیقه به همان اندازه که می توانید در صفحه قرار دهید ، فقط حضور برای نوشتن هر روز می تواند برای عادت کافی باشد. شما حتی می توانید وبلاگ نویسی یا ژورنالیسم را امتحان کنید تا بتوانید روزانه چیزی برای نوشتن داشته باشید.

آزادنویسی انجام دهید. گاهی اوقات تمام نیاز عضلات نوشتاری شما کمی ورزش است. در آزاد نویسی ، نویسنده انگیزه های ذهن خود را دنبال می کند ، اجازه می دهد افکار و الهامات بدون پیش بینی برای آنها ظاهر شود. اگر می دانید که در یک پروژه نوشتن گیر کرده اید ، یا نیاز به الهام دارید ، قلم خود را بر روی کاغذ قرار دهید (یا انگشتان خود را به کلید فشار دهید) و هر کدام از کلمات به ذهن شما خطور کند ، زمین بگذارید. در این مرحله نگران اشتباه تایپی ، ویرایش یا بازنویسی نباشید ، فقط بنویسید - این بهتر از آن است که به یک نشانگر چشمک زده در صفحه خالی خیره شوید.

صبح نوشتن را امتحان کنید. نوشتن خود را صبح اول شروع کنید - سعی کنید قبل از شروع روز عادت جدیدی داشته باشید که در برخی صفحات صبحگاهی قرار بگیرید. بعضی از نویسندگان راحت تر می توانند ابتدا کارهایشان را انجام دهند ، زیرا این کار هدف آنها را کامل می کند و بقیه روز را برای سایر فعالیت های تولیدی (و همچنین جلوگیری از به تعویق انداختن) آزاد می کند.

به یک گروه نوشتن بپیوندید. گروه های نوشتاری یا کارگاه های آموزشی می توانند افراد دیگری را برای کار با شما یاری دهند و به شما در پاسخگویی کمک کنند. گروهی می توانند با ارائه نامه های نوشتاری ، تکالیف یا فقط توصیه های خوب ، مرتباً به نوشتن ادامه دهید. نیازی نیست که از مشاوره نوشتاری دیگران استفاده کنید ، اما بازخورد می تواند شما را بیشتر در کار آگاه کند یا به شما الهام بخشد ، انگیزه شما را برای تبدیل شدن به یک نویسنده خوب حفظ کند و هر نوع نویسنده یا ناامنی را از بین ببرید.

نترس باش بعضی اوقات تنها چیزی که نویسنده را از نوشتن بازمی دارد ، خودشان هستند. عدم امنیت و عدم اعتماد به نفس می تواند منجر به مهار یا ترس شود که در روند نوشتن خود رکود ایجاد می کند. وقتی شروع به نوشتن می کنید ، به نوشتن ادامه دهید ، حتی اگر فقط 10 دقیقه باشد. احتمالاً عالی نخواهد بود (یا اگر اولین بار است که می نویسید حتی خوب نیست) ، اما اشکالی ندارد - هرچه بیشتر بنویسید ، بهتر خواهید شد.

(0) نظر

چگونه یک بیوگرافی بنویسیم؟

شنبه هفدهم 8 1399

بیوگرافی نحوه یادگیری اطلاعات زندگی یک انسان دیگر است. خواه بخواهید بیوگرافی درباره ی یک شخص مشهور ، شخصیت تاریخی یا یکی از اعضای با نفوذ خانواده را شروع کنید ، مهم است که همه عناصری را که باعث می شود بیوگرافی ارزش نوشتن و خواندن را داشته باشد ، بدانید.
بیوگرافی چیست؟
بیوگرافی شرح مفصل شخص سوم از داستان زندگی شخص دیگری است. این شامل اطلاعات اساسی در مورد زندگی سوژه است - مانند محل تولد ، تحصیلات و علایق آنها. همچنین یک بیوگرافی ممکن است روابط با اعضای خانواده و همچنین وقایع مهم در کودکی موضوع و چگونگی تأثیر آن بر تربیت آنها را شرح دهد. بیوگرافی جزئیات موفقیت ها و رویدادهای زندگی یک فرد واقعی را شرح می دهد ، اما این چیزی فراتر از واقعیت ها و ارقام است - با داستان های عالی که از ابتدا تا وسط تا پایان گفته می شود ، زنده می شود.
هدف بیوگرافی چیست؟
هدف از زندگی نامه به اشتراک گذاشتن زندگی شخص دیگری با مخاطبان است. یک نویسنده ممکن است انتخاب کند که یک بیوگرافی بنویسد زیرا آنها داستان موضوع را جالب می دانند یا دارای مضامین متناسب با زندگی امروز هستند. برخی از نویسندگان به دلیل کمبود اطلاعات در مورد یک موضوع جالب ، زندگی نامه نویسی را بنویسند یا مردم را با حقایقی که ممکن است یک بیوگرافی موجود از دست داده باشد ، به روز کنند. داستان های بیوگرافی می توانند الهام بخش باشند - برجسته کردن دستاوردهای یک شخصیت خاص ، اشاره به راه های غلبه موضوع بر مشکلات - احساس تشویق برای خوانندگان. بیوگرافی ها همچنین می توانند به عنوان داستان های احتیاطی عمل کنند ، و به خوانندگان هشدار می دهند که چه کسی تبدیل نشود

7 نمونه معروف زندگی نامه
بدون زمان عادی: فرانکلین و النور روزولت: جبهه داخلی در جنگ جهانی دوم نوشته دوریس کرنز گودوین
الکساندر همیلتون اثر رون چرنوو
چرچیل: زندگی نوشته مارتین گیلبرت
Her Own Woman: The Life of Mary Wollstonecraft نوشته دایان جیکوبز
هانس کریستین اندرسن: زندگی یک قصه گو نوشته جکی ولشلاگر
کارگزار قدرت توسط رابرت کارو
استیو جابز توسط والتر آیزاکسون
6 نکته در مورد نحوه نوشتن بیوگرافی
برای نوشتن داستان زندگی یک شخص ، باید بیش از واقعیت های اساسی بدانید. بیوگرافی خوب به آنچه در مورد زندگی یک شخص جالب توجه است می پردازد - دستاوردهای قابل توجه ، لحظات سختی و نقاط عطف مهم. بهترین بیوگرافی می تواند کل زندگی یک سوژه را به شکلی جذاب دربر گیرد و جزئیات شخصی کافی را در اختیار خواننده قرار دهد تا از نزدیک به شخصیت او نگاه کند. اگر علاقه مند به نوشتن زندگی نامه هستید ، مراحل زیر می تواند شما را شروع کند:

اجازه گرفتن. وقتی موضوع بیوگرافی را انتخاب کردید ، برای نوشتن در مورد زندگی آنها اجازه بگیرید. در حالی که در بعضی موارد ممکن است لازم نباشد (مانند اینکه یک موضوع شخصیتی عمومی باشد یا درگذشته باشد) ، گرفتن مجوز باعث می شود که قسمت تحقیق فرایند نوشتن شما بسیار ساده شود. اگر موضوع مایل به بیوگرافی باشد ، آنها ممکن است جزئیات قابل توجهی در مورد داستان خود در جلو ارائه دهند که به جذابیت نوشتن شما در مورد آنها کمک می کند. تحقیق خود را انجام دهید. صرف نظر از اینکه شما در مورد موضوع خود چه اطلاعاتی دارید ، تحقیقات گسترده ای برای ترسیم تصویر کاملی از این شخص لازم است. اگر آنها یک شخصیت تاریخی هستند ، اطلاعاتی را درباره دوره زمانی که در آن زندگی کرده اند و همچنین چگونگی تأثیر آن بر نحوه زندگی آنها ذکر کنید. منابع اولیه شرح دست اول زندگی سوژه شما هستند و معتبرترین منابع هستند. این موارد می تواند شامل ورودی های ژورنال ، ایمیل ، مصاحبه یا خاطرات باشد. منبع اصلی می تواند هر اطلاعات دیگری باشد که موضوع ارائه داده است ، مانند وب سایت شخصی ، بیوگرافی توییتر ، حساب رسانه های اجتماعی یا بیوگرافی حرفه ای. در صورت صحت اطلاعات ، از منابع ثانویه مانند مجلات یا مستند نیز می توان استفاده کرد.
پایان نامه خود را تشکیل دهید. اولین پاراگراف یا فصل شما باید خواننده را در مورد آنچه که از این زندگی نامه در مورد این شخص می آموزد آگاه سازد. یک پایان نامه در مورد بیوگرافی اعلامیه ای ارائه می دهد که بقیه بیوگرافی اطلاعات مربوطه را برای پشتیبانی ارائه می دهد.
یک جدول زمانی تهیه کنید. زندگی نامه معمولاً نکات اصلی زندگی فرد را به ترتیب زمانی ساختار می دهد. دانستن ترتیب وقایع کلیدی قبل از شروع نوشتن می تواند شما را از این بابت نجات دهد که بعداً باید کل داستان خود را دوباره سازمان دهید.
از فلاش بک استفاده کنید. هنگام نوشتن متن زندگی نامه خود ، ممکن است بخواهید بین تجربه ای از زندگی بزرگسالی موضوع خود و یکی از دوران دبیرستان آنها رابطه برقرار کنید. استفاده از فلاش بک به نویسنده این امکان را می دهد تا اطلاعات مربوط به گذشته را به خواننده معرفی کند بدون اینکه آنها را با پاراگراف هایی از پس زمینه درگیر کند.
افکار خود را وارد کنید. زندگی نامه فقط معامله واقعیت ها نیست. یک زندگی نامه نویس می تواند احساسات و نظرات خود را در مورد زندگی موضوع خود به اشتراک بگذارد. اگر موضوع کار قابل توجهی انجام داده باشد ، نویسنده ممکن است دلیل اینکه چرا آن لحظه قابل توجه است ، چگونه دوره تحت تأثیر قرار گرفته و معنای آن برای کل جامعه چیست ، بیان کند. این از چرایی سزاوار نوشتن درباره این شخص پشتیبانی می کند و باعث می شود مخاطب از جمله اول تا آخرین جمله را بخواند

(0) نظر

نحوه نوشتن نمایش نامه: نکات و مثالها

جمعه شانزدهم 8 1399

نحوه نوشتن نمایش نامه: نکات و مثالها

از خزنده آغازین معروف جنگ ستارگان ("مدتها پیش ، در کهکشان بسیار دور ، خیلی دور ...") تا حماسه مونته ها و Capulets از رومئو و ژولیت ویلیام شکسپیر ، نمایش خوب اطلاعات اساسی در مورد شخصیت های اصلی را ارائه می دهد و وقایع در یک داستان.


نمایشگاه همچنین زمینه ها و زمینه های احساسی ابتدای داستان را فراهم می کند ، از عمل در حال افزایش ، اقدام در حال سقوط و در نهایت انصراف حمایت می کند. پشتوانه در ادبیات می تواند از طریق گفتگو ، افکار یا دیدگاه شخصیت ها ، روایت ، بازگشت به عقب ، توصیف تنظیمات یا قطعات مختلف رسانه های درون جهان (مانند عنوان روزنامه ها ، مجلات یا نامه ها) منتقل شود.

4 نکته برای نوشتن نمایشگاه

نوشتن توضیحات به سادگی تایپ کردن "یک بار در روز" در ابتدای داستان و بسته بندی اطلاعات آشکار در هر صفحه بعدی نیست. خواه نویسنده فیلمنامه باشید ، هم داستان نویس باشید و هم نویسنده داستان کوتاه ، نوشتن نمایش خوب به مهارت ماهرانه و انگیزه روایی نیاز دارد. اگر نمایشگاه احساس کند ، اجباری ، یا بیش از حد توضیح داده شود ، خواننده شما احتمالاً خسته خواهد شد - شما احتمالاً شعار "نمایش ، نگو" را شنیده اید در اینجا چند نکته وجود دارد که باید هنگام نوشتن نمایشگاه به خاطر بسپارید ، و همچنین چند نمونه از نمایش درست انجام شده است:


با جزئیات جذاب شروع کنید. خطوط ابتدایی داستان اغلب فرصتی مناسب برای معرفی جزئیات مربوط به پس زمینه ، دیدگاه یا دنیایی است که داستان شما در آن قرار دارد. اغلب اوقات ، اطلاعات بارگیری می تواند به عنوان یک قلاب برای خواننده شما دو برابر شود ، و به آنها لقمه هایی از تنظیمات و پس زمینه را می دهد تا آنها را مجبور به خواندن بیشتر کند.

بخشهای طولانی نمایش را با گفتگو از بین ببرید. بهتر است تعادل بین گفتگو و گفتگو حفظ شود ، و گاهی اوقات بهترین راه انتقال اطلاعات ساندویچ کردن آن بین قطعه های گفتگو است. با گفتگوی کوتاه ، قسمتهای طولانی نوشتن رساله را بشکنید - حتی یک یا دو جمله می توانند طراوت بخش باشند. بیاموزید که چگونه در راهنمای کامل ما نوشتن گفتگوی عالی را اینجا بنویسید.

ایجاد تنش از طریق کنتراست چشمگیر. اگر در حال نوشتن یک ماجراجویی علمی تخیلی یا یک عاشقانه حماسی هستید که در برابر کشتار خشن جنگ داخلی قرار گرفته است ، گاهی اوقات برجسته ترین راه برای تنظیم صحنه خود قرار گرفتن در کنار هم قرار دادن یک امر عادی و معمولی است. این اجازه می دهد تا عناصر نا منظم یا قابل توجه روایت شما به آهستگی به آگاهی خواننده برسند.

سالات بی پاسخ بگذارید. گاهی اوقات بهترین نمایشگاه ، معلومات و مجهولات را به اندازه مساوی ارائه می دهد و خواننده را به خواسته های بیشتر می رساند. این امر به ویژه در هیجان ها و رمز و رازها ، جایی که هدف آن بالا نگه داشتن تنش است ، بسیار مهم است.

6 نمونه از آثار ادبیات با نمایش عالی

موبی دیک از هرمان ملویل

داستان دو شهر از چارلز دیکنز

جین ایر توسط شارلوت برونته

برادران کارامازوف نوشته فیودور داستایوسکی

قتل در اکسپرس شرقی توسط آگاتا کریستی

محبوب تونی موریسون

(0) نظر

10 نکته برای بهبود اقتصاد کلمه نوشتن شما

پنج شنبه پانزدهم 8 1399

10 نکته برای بهبود اقتصاد کلمه نوشتن شما
اگر هرگز فرصتی پیدا کردید که پیش نویس اول رمان یا داستان کوتاه معتبر را با پیش نویس نهایی مقایسه کنید ، ممکن است تعجب کنید که طولانی ترین پیش نویس اول است. به ندرت طولانی تر می شود زیرا بیش از حد با طرح جذاب جذاب بود. که پیش نویس اول به احتمال زیاد با کلمات غیر ضروری پف کرده بود. با پیش نویس های بعدی ، نویسندگان از نثر خود صرفه جویی می کنند و در پایان مراحل نوشتن ، با یک کتاب ناب که از اقتصاد کلمه ای سود می برد ، ظاهر می شوند.

اقتصاد ورد چیست؟
در نوشتن ، کلمه اقتصاد به مدیریت دقیق کلماتی گفته می شود که در متن شما ختم می شوند. در ساده ترین اصطلاح ، به معنای کوتاه نگه داشتن جملات ، پاراگراف ها و فصل ها است بدون آنکه تحقیر داستان نویسی یا شعارهای شما را کاهش دهد.

آیا تلاش برای اقتصاد کلمات به این معنی است که نویسندگان باید دائماً تعداد کلمات خود را پیگیری کنند و سعی کنند سهمیه مشخصی را برای کلمات کلی کسب کنند؟ نه اینطور نیست. اما این بدان معنی است که شما باید بر انتخاب واژه خود نظارت داشته باشید تا مطمئن شوید که نثر خود را با کلمات زائدی پر نمی کنید که جمله ها را طولانی تر می کنند اما لزوما بهتر نیستند. وقتی کار خود را مرور می کنید ، از خود بپرسید: "آیا می توانم با استفاده از کلمات کمتری همین ایده را بیان کنم؟" اگر پاسخ مثبت است ، جملات و پاراگرافهای مربوطه را با توجه به آن دوباره بنویسید.
10 نکته برای بهبود اقتصاد Word شما
به ندرت می توان نوشتن خوبی پیدا کرد که بی دلیل سر و صدا باشد. اگر می خواهید مخاطبان زیادی را جلب کنید ، یک قرارداد انتشار پیدا کنید و شاید روزی در لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار بگیرید ، باید یاد بگیرید که چگونه زبان خود را صرفه جویی کنید. در اینجا چند روش برای انجام این کار آورده شده است:

از صدای فعال استفاده کنید هنگام نوشتن با صدای فعال ، فاعل جمله ای عملی را انجام می دهد. جملات صوتی منفعل شامل موضوعاتی هستند که مفعول فعل جمله هستند. آنها "فاعل" جمله نیستند. آنها گیرنده یک عمل هستند. جملات ساخته شده با صدای فعال از کلمات کمتری استفاده می کنند و درک آنها آسان تر است.
از افعال قوی استفاده کنید. اگر می خواهید یک جمله را اصلاح کنید تا بهتر شود ، با جستجوی فعل قوی تر شروع کنید. اگر فعلی را انتخاب کنید که عملکرد صحنه را به طور دقیق توصیف کند ، می توانید کلماتی را اصلاح کنید که در غیر این صورت برای توضیح بهتر آن عمل لازم است. افعال دقیق و قوی به نکته می رسند ، که برای اقتصاد کلمه بسیار مناسب است.
از عبارات حرف اضافه حرف پرهیز کنید. بسیاری از نویسندگان کم تجربه ، نثر خود را با عباراتی اضافه می کنند بدون اینکه معنای دیگری اضافه کنند. بنابراین به جای نوشتن ، "او به سبک شخصی که یک ورزشکار حرفه ای بود دوید" ، فقط بگویید ، "او مانند یک ورزشکار حرفه ای دوید".
از فرهنگ لغت انگلیسی و اصطلاح نامه به طور موثر استفاده کنید. برخی از نویسندگان جوان به اشتباه معتقدند که طولانی تر ساختن یک عبارت باعث می شود شما باهوش تر به نظر برسید. در واقعیت ، عکس این قضیه صادق است. انتخاب واژه اقتصادی باعث می شود که نثر شما روانتر و شفاف تر باشد ، بنابراین از فرهنگ لغت و اصطلاح نامه استفاده کنید تا عبارات شما را کوتاه تر ، نه طولانی تر ، کنید.
از صحنه های منفرد بخواهید کارهای مختلفی را انجام دهند. با نوشتن یک صحنه کوتاه و منزوی ، شخصیتی را معرفی کنید. شخصیت خود را در موقعیتی قرار دهید که هم داستان شما را پیشرفت دهد و هم رشد شخصیت را فراهم کند.

فصل ها را لاغر نگه دارید. اطمینان حاصل کنید که هر فصل هدفی دارد که با داستان بزرگتر پیوند داشته باشد. رمان را با محتوای بی ربط بالا نبرید. با خواننده خود اعتماد کنید که وقت آنها را با زیاده خواهی های مقتدرانه تلف نمی کنید.

روایت خود را برنامه ریزی کنید ، و برنامه را دنبال کنید. به عنوان مثال ، در یک تریلر ، افراد می خواهند در تمام مدت لبه صندلی خود باشند و این نیاز به تمرکز روایی دارد. خیلی از خط داستانی اصلی خود دور نشوید - یعنی از صحنه ها و گفتگوهایی که مخاطرات شما را توسعه می دهد.

گفتگوی خود را فشرده کنید. شما باید گفتگو را به همان روشی که با نثر خود انجام می دهید ، اقتصادی نگه دارید. مگر اینکه شخصیت شما به طور طبیعی زلال باشد ، زبان آنها را محکم کنید ، فقط اطلاعاتی را ارائه دهید که شخصیت را تعمیق می کند یا داستان را به جلو می برد. واقعی جلوه دادن مردم در صفحه اغلب به معنای دادن جملات کوتاه تر به آنها است. اکثر مردم به طور طبیعی سخنران اقتصادی هستند و تمایل دارند به جای "بله ، من می روم" بگویند "من می روم".

از تخلیه اطلاعات خودداری کنید. نویسندگان مبتدی تمایل دارند که مقدار زیادی از اطلاعات را به یک باره بر روی صفحه بیندازند. این اطلاعات-دامپینگ نامیده می شود ، و نه تنها خوانندگان را خسته می کند ، بلکه سرعت حرکت را متوقف می کند. شما می خواهید اطلاعات خود را طبیعی و جالب جلوه دهید. با کشف شخصیت های خود در طول مکالمه ، می توانید از تخلیه اطلاعات ترسناک جلوگیری کنید. اگر این احساس بیش از حد مجاز است ، به آنها اجازه دهید اطلاعات را از طریق عمل کشف کنند.

فشرده سازی ، فشرده سازی ، فشرده سازی. نوشته خود را مرور کنید و ببینید با حفظ احساس اصلی کار خود ، می توانید چند کلمه را برش دهید. (نکته: قیدها - کلماتی مانند ملایم یا زیبا که معمولاً به "-ly" ختم می شوند و فعل یا صفت را اصلاح می کنند) مکان خوبی برای شروع است.) بعد ، از مکانهایی که توصیف بیش از حد زیادی کرده اید ، به خصوص از حالت ایستا بر حذر باشید هدف - شی. آیا لازم است دو پاراگراف کامل برای توصیف ساختمانی که برای زمین ضروری نیست صرف کنید؟ یک جزئیات قدرتمند اغلب کار بزرگی را انجام خواهد داد.

(0) نظر

آشنایی با انواع مختلف شخصیت ها در ادبیات | سری سوم

چهارشنبه جهاردهم 8 1399

12 کهن الگوهای شخصیت

شخصیت های یک کار داستانی را معمولاً می توان در کهن الگوها دسته بندی کرد. این کهن الگوها توسط کارل یونگ روان شناس سوئیسی ، جوزف کمبل ، نظریه پرداز ادبیات آمریکایی و نسل های نویسندگان ، نویسندگان فیلمنامه و داستان نویسان طبقه بندی شده است. در اینجا 12 الگو از الگوهای متداول بحث شده وجود دارد:


عاشق: سرب عاشقانه ای است که توسط قلب هدایت می شود. از نقاط قوت آنها می توان به انسان دوستی ، اشتیاق و اعتقاد راسخ اشاره کرد. نقاط ضعف آنها شامل ساده لوحی و غیر منطقی بودن است. برخی از عاشقان معروف رومئو ، ژولیت و اسکارلت اوهارا هستند.

قهرمان: قهرمان اصلی که برای دیدار با یک چالش بلند می شود و روز را نجات می دهد. نقاط قوت آنها شجاعت ، استقامت و افتخار است. از نقاط ضعف آنها می توان به اعتماد به نفس بیش از حد و سرخوشی اشاره کرد. برخی از قهرمانان مشهور آشیل ، لوک اسکای واکر و زن شگفت انگیز هستند

شعبده باز: شخصیتی قدرتمند که راه های جهان را برای دستیابی به اهدافشان مهار کرده است. نقاط قوت آنها ممکن است شامل دانش همه چیز ، قدرت مطلق و نظم باشد ، در حالی که نقاط ضعف آنها مفاسد فساد و استکبار است. پروسپرو ، گاندالف ، مورفئوس و دامبلدور شخصیت های معروف شعبده باز هستند.

قانون شکن: شورشی که به خواسته های جامعه پایبند نخواهد بود. قانون شکن می تواند آدم بدی باشد ، اما نه همیشه. از نقاط قوت این غیرقانونی می توان به تفکر مستقل و بدبینی اشاره کرد. نقاط ضعف آنها ممکن است شامل خود درگیری و جرم باشد. از جمله قانون شکنان معروف هان سولو ، دین موریارتی و هامبرت هامبرت هستند.

اکسپلورر: شخصیتی که به طور طبیعی برای عبور از مرزها و یافتن موارد بعدی هدایت می شود. نقاط قوت آنها: آنها کنجکاو ، محرک و با انگیزه بهبود خود هستند. آنها از نظر بی قراری ، غیرقابل اعتماد و هرگز راضی نیستند. کاوشگران مشهور شامل ادیسه ، سال بهشت ​​و هاکلبری فین هستند.

حکیم: شخصیتی خردمند و دارای دانش برای کسانی که تحقیق می کنند. از نقاط قوت حکیم می توان به خرد ، تجربه و بصیرت اشاره کرد. از نظر ضعف ، حکیم ممکن است بیش از حد محتاط و مردد باشد تا در واقع به این عمل بپیوندد. چند حکیم معروف: آتنا ، اوبی وان کنوبی و هانیبال لکتر (حکیمی شرور).

بی گناه: شخصیتی خالص از نظر اخلاقی ، غالباً کودکی ، که تنها نیتش خوب است. نقاط قوت آنها از اخلاق گرفته تا مهربانی تا اخلاص را شامل می شود. نقاط ضعف آنها با آسیب پذیری ، ساده لوحی و حداقل مهارت آغاز می شود. معصومین معروف Tiny Tim ، Lennie Small ، Cio-Cio-San هستند.

خالق: بینایی با انگیزه که در حین روایت هنر یا ساختارهایی را خلق می کند. نقاط قوت آنها شامل خلاقیت ، اراده و اعتقاد به عقیده است. از نقاط ضعف آنها می توان به درگیری شخصی ، تک اندیشی و فقدان مهارت های عملی اشاره کرد. از خالقین معروف می توان به زئوس ، دکتر امت براون و دکتر مورو اشاره کرد.

حاکم: شخصیتی با قدرت قانونی یا احساسی بر دیگران. نقاط قوت حاکم شامل قدرت مطلق ، مقام و منابع است. از نقاط ضعف آنها می توان به دور بودن ، مورد پسند دیگران قرار نگرفتن و همیشه خارج از تماس اشاره کرد. از حکام معروف می توان به کریون ، کینگ لیر و عمه سالی هاک فین اشاره کرد.

مراقب: شخصیتی که به طور مداوم از دیگران حمایت می کند و از طرف آنها فداکاری می کند. از جمله نقاط قوت آنها ، مراقبان شریف ، ایثارگر و وفادار هستند. از جمله نقاط ضعف آنها ، جاه طلبی شخصی یا رهبری ندارند. حتی گاهی اوقات فاقد ارزش شخصی هستند. مراقبان مشهور شامل دالی اوبولونسکی ، کالپورنیا و سامول تارلی هستند.

The Everyman: شخصیتی قابل رویت است که از زندگی روزمره قابل تشخیص است. وقتی نوبت به نقاط قوت می رسد ، آنها زمین ، نمک زمین و قابل استفاده هستند. از نظر نقاط ضعف ، آنها معمولاً فاقد قدرت خاصی هستند و اغلب آمادگی آن را ندارند. همه افراد مشهور: بیلبو بگینز ، لئوپولد بلوم ، لسلی ناوپ.

The Jester: شخصیتی عمداً خنده دار که کمیک را تسکین می دهد اما ممکن است از حقایق مهمی نیز صحبت کند. نقاط قوت شامل توانایی خنده دار بودن ، خلع سلاح کردن و بصیرت است. نقاط ضعف شامل ظرفیت منزجر کننده و سطحی بودن است. شوخی کنندگان معروف از سر جان فالستاف گرفته تا کینگ لیر احمق تا پدر و مادر جورج در زینفلد هستند.

(0) نظر
X